۱۳۸۸ دی ۸, سهشنبه
مازیار شکوری ، از جوانان نهضت آزادی در رشت بازداشت شد
مازیار عزیز ، بدان که دلمان با شنیدن خبر بازداشتت آن هم در شب عاشورا به درد آمد . از گوشه و کنار شنیدیم و خواندیم که مادر بزرگوارت برای رساندن قرص های تشنج و گوارشت ، ده ها بار آن پله ها را بالا و پایین رفت و به این در و آن در زد و در پایان صد افسوس که همه تلاشش بی نتیجه ماند .
هنوز هیچ یک از دوستان از آخرین وضعیت جسمی و روحیت خبری نداریم و نمی دانیم با نبود قرصها چگونه شب را به صبح می رسانی .
خودت آنقدر به صداقت اطرافیان ایمان داری و بهتر از هر کس دیگری می دانی که آن تشنج های عجیب و غریب، آن چشمان نیمه باز ، لرزش اندام و آن ناله های سوزناکت برای همه دوستانت غیر قابل تصور است.
همه می دانند که وبلاگ حقیر یک وبلاگ کاملا ادبی است ، ولی شنیدن این خبر کارد را به استخوانم رساند و تک و پهلویم را به حرف آورد و وظیفه خود دانستم این پست را به تو بزرگ مرد تقدیم کنم و همراه همه دوستان با بغضی در گلو در این ماه غریب که بوی غم و مظلومیت می دهد دست در دست یکدیگر برای آزادی و سلامتیت دعا کنیم .
زنده باد مخالف من
۱۳۸۸ آذر ۲۹, یکشنبه
آینده یخ زده
کوشا راست می گفت . گذشته حال فاسد شده است و آینده حال منجمد . یخ آینده آب خواهد شد و روزی فاسد . زمان گرم است و تنها یک نام بر جای می ماند .
آری دوست عزیز. روی سخنم با توست . هر آنچه را که می خواستیم کردیم ، نوشتیم ، فریاد زدیم . اما هیچ چشمی نخواند و هیچ گوشی نشنید.
کار ما از دیدن و شنیدن گذشت و امروز ما ماندیم و دیروز فاسد شده مان . ما ماندیم و مشتی گفتار و کردار . ما ماندیم و یک بقچه پر از ندانم کاری و گناه.
خداوند از خاک مجسمه ای ساخت به نام انسان ، از روح خود در آن دمید و به او تعقل داد و اشرف مخلوقات خواندش . آینده یخ زده را حرارتی بیش از پیش باید و گذشته فاسد شده را فراموشی شاید ، و این شاید و باید هاست که یکی را به رسوایی می کشاند و دیگری را به عرش . عرش همان فرداست . من همان تو ام .
زنده باد مخالف من
روحمان شاد
اشتراک در:
پستها (Atom)